جشنوارهی فجر در تبریز از دید تنگنظران، به قلم یک گشادنظر !
جشنوارهی فجر که به لطف مسئولان در تبریز به صورت دوسالانه برگزار میشود(خودتان قضاوت کنید: “جشنوارهی دوسالانهی فجر” باکلاستر نیست؟!) امسال نیز با عظمت هر چه تمامتر برگزار شد. این عظمت هر چند به چشم بسیاری از تنگنظران نیامد(اساسا به اینخاطر که نظرشان تنگ بود!) ولی عدهی معدودی(که گشادنظر بودند) به خوبی عظمت آن را لمس کردند.
از سوی دیگر، در حالی که حاشیههای فجر در تهران، تازه با اعلام کاندیداهای جوایز شروع شده است، تبریز به عنوان شهر اولینها، باز این افتخار را کسب کرد که اولین حاشیههای فجر را رقم بزند. آنچه در زیر میآید برخی از نشانههای واضح و مبرهن عظمت فجر در تبریز است.
“ائو” در “ائو” اکران نشد!
شاید بتوان فیلم “ائو” ساخته اصغر یوسفینژاد را تنها اثر سینمائی از همه لحاظ بومی دانست که توانست در عین ناباوری به بزرگترین فستیوال سینمائی ایران راه یابد. از نظر بسیاری از همان تنگنظران(که خداوند نظرشان را گشادتر بنماید) این افتخار از نظر مسئولان چیز چندان مهمی نبوده است که تلاش مثمرثمری برای اکران آن در بوران جشنواره صورت نگرفت. صدالبته که این تنگنظران نمیتوانستهاند افتخار بزرگتری را که در این سیاست مسئولان نهفته بوده کشف کنند. آنها نمیدانستند که افتخار اکران نکردن ائو در تبریز بسی بزرگتر از اکران کردن معمولی آن است. با این حال پیشنهاد میشود مسئولان برای رفع سوتفاهمات آتی، بخشی از سیاستهای نهفتهشان را به صورت شکفته دربیاورند تا بسیاری گمراهان به صراط مستقیم هدایت شوند.
شایان ذکر است که فیلم “ائو” روز جمعه ۲۲بهمن قرار است اکران شود. هر چند در نهایت این اتفاق میمون است ولی هنوز مسئولان توضیحی در مورد اینکه چرا فیلم در بطن جشنوارهی فجر اکران نشد ارائه نکردهاند و این سیاست هنوز از حالت نهفته به حالت شکفته درنیامده است.
۳۰۰ بلیت گمشده!
در همان روز آغازین فجر فارغ از مشکل پیش پا افتادهی پخش نشدن فیلمها که باعث شد دوستان همدیگر را بیشتر ببینند، مشکلی بزرگتر را بسیاری از تنگنظران عرصهی فیلم تبریز پیش کشیدند. این تنگنظران که فکر میکردند چون سالها در عرصهی فیلم فعالیت کردهاند پس باید بلیت مجانی داشته باشند با واقعیتی سهمگین مواجه شدند. آنها نمیدانستند که مسئولان استانی همگی بسی بیشتر از آنها در عرصهی فیلم فعالیت داشتهاند و به همین دلیل بلیت حق آنها بوده است. البته، کسی این مسئولین بلیتدار را در سینماها ملاقات نکرد چرا که مسئولین ما اساسا نامحسوس هستند و ما به همین دلیل آنها را دوست داریم. خلاصه اینکه ما وارثان دکلهای گمشده هستیم. ما را از ۳۰۰ بلیت گمشده نهراسانید!
بلیتهای ۱۰ هزار تومانی!
تنگنظرانی که برای هرچیز بهانهای دارند از قیمت بلیتها نیز ناراضی بودند. این تنگنظران که عُرضهی بهرهمندی از حقوقهای نجومی را ندارند قیمت بلیتها را گران ارزیابی نموده و اعتراض میکردند ولی مسئولین هوشیار با اتخاذ سیاست گوشهای ناشنوا این اعتراضات را در نطفه خفه نمودند.
سینماهای خاص!
تنگنظران که از هر فرصتی برای ابراز نارضایتی استفاده میکردند اینبار خراب بودن صندلیهای سینما و کیفیت نامناسب پخش فیلمها را بهانه قرار دادند. این تنگنظران بیسواد خبر نداشتند که صندلیهای سینماهای تبریز از آخرین فنآوریهای مدرن که هنوز در دنیا مورد استفاده قرار نگرفته، بهرهمند هستند. فنآوری “صندلی سُرنده” که باعث میشود شخص روی آن سُر بخورد و احساس خوبی پیدا کند، فنآوری “دستهی شکسته” که باعث میشود با شخص کناری ارتباط لمسی ایجاد کنید(به شرط اینکه طرف از جنس مخالف نباشد!) تکنولوژی “جیرجیر” که باعث میشود در سینما احساس مفرح حضور در دشتودمن را تجربه کنید، تکنولوژی مدرن “صدای ناواضح” که با مجبور کردن شما به حدس زدن دیالوگها باعث مشارکت بیشتر شما در دیدن فیلم میشود و… از جملهی این فنآوریها هستند. به نظر میرسد لازم است کلاسهایی برای آشنایی این جماعت جاهل با این فنآوریها برگزار گردد.
سالنهای پر از خالی!
بسیاری تنگنظران با دیدن صندلیهای به ظاهر خالی سینماها از استقبال کم مخاطبان نیز انتقاد کردند. پرواضح است که این تنگنظران اگر از عارضهی تنگنظری رنج نمیبردند میتوانستند حضور نامحسوس آن ۳۰۰ مسئول بلیتدار را در صندلیهای خالی ببینند. البته در برخی سئانسها که صندلیهای سینماها پر شده بود نیز این مسئولان نامحسوس ما مخاطبان را در آغوش نامحسوس خود پذیرا بودند.
آنچه آمد تنها گوشهای از عظمت غرورآفرین جشنوارهی سینمائی فجر در تبریز بود. نویسندهی لازم میداند به مسئولین برگزاری این جشنواره تبریک بگوید و از مسئولان فجر پایتخت بخواهد که برای برگزاری هر چه بهتر فجر، از مسئولان پایِتخت تبریز بهره برند.
یک مخاطب گشادنظر