زمینهها و الزامات درام تاریخی
منطقهی آذربایجان و مخصوصا تبریز، در این میان داستان دیگری دارد. آذربایجان به عنوان منطقهای با اهمیت استراتژیک، بیش از هر منطقهی دیگری در ایران، شاهد تغییر و تحولاتی اغلب خونین بوده است. به تبع همین مسئله، مردم این منطقه نه تنها از دشمنان خارجی بلکه از جباریت حاکمان خود نیز در امان نماندهاند. با این حال، تمام این اتفاقات داستانهایی از خیانتها و وفاداریها، بزدلیها و شجاعتها، زبونیها و رشادتها، زیادهخواهیها و ایثارها و قهرمانیها را در برهههای مختلف رقم زده است. داستانهایی که بنمایهی تمام آنها میتواند آبشخور نمایشنامههایی تاثیرگذار باشد.
- تئاتر به عنوان اجتماعیترین هنرها، و به عنوان هنری که از نزدیکترین فاصله در بستری داستانی یا روایی، مخاطب را درگیر موضوعی اساسا انسانی میکند، بهترین محمل برای رسیدن مخاطبان به کاتارسیس است! کاتارسیس در تعریف ارسطو، به طور ساده به این معناست که مخاطب بعد از تجربهی نمایش، دچار پالایش روحی/روانی میشود. این پالایش و تطهیر، بدین معناست که انسانها(مخاطبان) بعد از مواجهه با یک اثر هنری، تعالی پیدا میکنند و به انسانهایی به مراتب بهتر بدل میشوند. هر چند شاید این مسئله کمی آرمانگرایانه باشد، ولی کسی نمیتواند تاثیر مثبت و سازندهی آثار هنری(و از آن جمله تئاتر) را بر مخاطبان انکار کند.
در این میان، مخصوصا تئاتر داستانگو(همچنان که سینمای داستانگو)، گوی سبقت را از دیگر انواع آن ربوده است چرا که انسان، بیش از آنکه موجودی داستانساز و داستانپرداز باشد، موجودی داستاندوست و داستانشنوست و دقیقا همین امر باعث شده است که آثار ادبی/داستانی در طول سالهای متمادی، از گزند دشمنان طبیعی و غیرطبیعی و اغلب انسانی، جان سالم به دربرند. در حالی که کاخهای پادشاهان قدر قدرت، همچون سلسلههای حکومتی در زبالهدان تاریخ فرو میرفتند و میروند، آثار ادبی در طی سالها سالم و دست نخورده باقی ماندهاند و میمانند و به مانند ارثیهای ارزشمند به نسلهای بعدی سپرده میشوند. امروز که ایلیاد و ادیسه با قدمتی نزدیک به سه هزار سال همچنان بر تارک آسمان هنر جهان میدرخشند، مصداق بارز این مدعا هستند که داستان و درام را مرگی نیست!
- درام داستانگو انواع و شاخههای مختلفی دارد که یکی از مهمترین و محبوبترین آنها درام تاریخیست. درام تاریخی علاوه بر اینکه از محتوایی به شدت دراماتیک به نام تاریخ بهره میبرد، در عین حال، مخاطبان خود را با گذشته و تاریخ پیشینیان آشنا میسازد و مگر نگفتهاند: ملتی که تاریخ خود را فراموش کند محکوم به تکرار آن است؟!
با این حساب، درام تاریخی، نقشی فراتر از درام معمول دارد. درام تاریخی در کاتارسیس محدود نمیماند بلکه با به نمایش گذاشتن گذشتههای دور یا نزدیک، و با جان بخشیدن به شخصیتهای تاریخی، مخاطبان خود را با تفسیری از رویدادهای تاریخی و شخصیتهای تاریخی مواجه میکند. این تفسیر اگر توسط نویسندهای متعهد نسبت به جامعهاش صورت بگیرد، همیشه ارتباطی با اوضاع امروز جامعه دارد. بدین معنا که نویسنده بخشی از گذشتهی تاریخی را در قالب درام به مخاطبان ارائه میکند تا در مورد امروز حرفی زده باشد. پس یک درام تاریخی معجونی غریب و شگفت است از: کاتارسیس، آشنایی با تاریخ، و واکنش به مسائل امروز یک جامعه! با این حساب جای شگفتی نیست اگر که درام تاریخی جزو محبوبترینهاست ولی در مقابل، به شدت تعجبآور است که چرا درام تاریخی آنچنان که باید و شاید توجه اهالی تئاتر را جلب نمیکند؟!
- از مجموعهی نمایشهایی که در طی ۱۰/۱۵ سال اخیر در سالنهای مختلف تئاتر تبریز به اجرا درآمدهاند، درام تاریخی حتی ۱۰ درصد را به خود اختصاص نداده است. چرا؟ شاید بتوان مهمترین عامل را کمبود نویسندههایی که در عین حال به تاریخ نیز آشنا هستند عنوان کرد که این مسئله خود جای بسی شگفتی را دارد. نگاهی به تعداد کسانی که در عالم تئاتر تبریز دستی در نوشتن دارند و از میان همین انگشتشمار نویسنده، کسانی که دانش تاریخی دارند، نشان میدهد که بزرگترین معضل در آفرینش و خلق درام تاریخی، مربوط به این حوزه است. اگر بحث زبان(ترکی) را کنار بگذاریم(بحثی که خود و ارتباط آن با درام تاریخی، نیازمند جستاری ویژه است)، باید اذعان کنیم که تئاتر تبریز، در حوزهی نویسندگی به شدت با کمبود مواجه است.
- رسالت درام تاریخی چنان که اشاره شد، رسالتی سترگ است. در واقع، درام تاریخی برای هر فرهنگ و تمدنی در حکم واجبات است! اگر به این رسالت و نقش موثر آن در اعتلای جامعه، اعتقاد داشته باشیم، لازم است که نوک تیز انتقادات را از اهالی تئاتر به سمت مسئولان فرهنگی/هنری برگردنیم چرا که آنها متولیان اموری از این دست هستند. باید از آنها بپرسیم که چرا اقدامی در این زمینه نکردهاند و اگر احیانا کاری کردهاند(که به نظر نمیرسد کرده باشند!) چرا نتایجی مثمر ثمر نداشته است؟
احیای جریانی که درام تاریخی را رقم بزند چندان سخت نیست. فراهم آوردن بستههای حمایتی برای نویسندگان کاربلد تئاتر(که جزو مستضعفترین قشرهای هنرمندان هستند) و سفارش آثاری با محوریت رویدادها یا شخصیتهای تاریخی، به راحتی میتواند(اگر نه در کوتاه مدت) جریانی قدرتمند و موثر را در این زمینه ایجاد کند. جریانی که تاثیر آن میتواند تا سالهای سال باقی بماند. ولی باید پرسید که: آیا ارادهای در این زمینه وجود دارد؟ تا امروز که جواب این سوال منفی بوده است!
متن از اکبر شریعت
نشر از بولتن فرهنگی هنری تبریز
[…] متن کامل این یادداشت را در سایت بولتن فرهنگی هنری تبریز بخوانید:کلیک کنید […]
سپاس بی کران