در این بخش تلاش میشود تا ایدههایی برای استفاده از عنصر شخصیتهای تاریخی در آفرینش یک اثر ادیب/هنری دستهبندی شود. پرواضح است که این دستهبندی میتواند گسترش یابد و وجوه دیگری را نیز شامل شود. ولی پیش از شروع باید به یک دستهبندی کلان اشاره کرد.
شخصیت تاریخی: شخصیت اصلی یا فرعی؟!
نویسندگان الزامی ندارند که حتما شخصیتهای تاریخی را به عنوان شخصیتهای اصلی و محوری آثار خود انتخاب کنند. هر چند هر شخصیت تاریخی این قابلیت را دارد که به مثابه شخصیت اصلی و محوری یک اثر در نظر گرفته شود، با این حال یک نویسنده به دلایل متعدد میتواند آن شخصیت تاریخی را از محوریت خارج و یک شخصیت خیالی را به عنوان شخصیت اصلی و محوری اثر خود خلق کند. در این زمینه هیچ باید و نبایدی وجود ندارد.
این دستهبندی کلان، در تمام مواردی که در ذیل به آنها اشاره خواهد شد میتواند کاربرد داشته باشد.
بررسی عنصر شخصیتهای تاریخی به عنوان منبعی برای اقتباس ادبی/هنری
الف. شخصیت تاریخی در بستر واقعهای تاریخی:
ب. شخصیت تاریخی در بستر یک واقعهی غیرتاریخی:
تاریخ شرح گذشته و گذشتگان است. فارغ از اینکه این شرح مکتوب یا شفاهی بوده باشد نکتهی مهم سندیت آن است. این اسناد خواهی نخواهی و به دلایل گوناگون، در مورد برخی مسائل یا سکوت کردهاند و یا مورد شک و ابهام هستند. در عین حال باید وقایع مهم و تاثیرگذار تاریخی را از برخی وقایع دیگر که به طور روزمره اتفاق افتادهاند جدا دانست. برای مثال غذا خوردن ستارخان را واقعهای تاریخ برآورد نمیکنند. پس، منظور از واقعهی غیرتاریخی برههای از تاریخ است که یا کتب تاریخی در مورد آن سکوت کردهاند، یا اسناد معتبری در مورد آن در دست نیست و یا اهمیت تاریخی چندانی ندارد. برای مثال زینب پاشا به عنوان یک شخصیت مهم تاریخی، گذشتهی چندان روشنی ندارد و نام او فقط در یک دوران و با چند واقعهی خاص پیوند خورده است. حال اگر نویسندهای با توجه به روحیهی شخصیت زینب پاشا گذشتهای برای او خلق کرده و وقایعی را در اثر خود تعبیه کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در تاریخ، اعدام پسران علی موسیو کم و بیش مورد بررسی قرار گرفته است ولی هیچکس نمیداند وقتی علی موسیو خبر این اعدام را شنیده کجا بوده، چه حس و حالی داشته و چه واکنشی از خود نشان داده است. تاریخ در این زمینهها سکوت کرده است و دقیقا اینجا همان جاییست که نویسنده میتواند ورود کند و با توجه به روح تاریخ به روایت خیالی آن لحظهها بپردازد. هر چند اغلب آثار ادبی که از زندگی شخصیتهای تاریخی اقتباس شدهاند کم و بیش این کار را انجام میدهند ولی، آنچه اینجا از آن سخن میگوئیم در مرکز قرار دادن چنین موقعیتهاییست.
پ. شخصیت تاریخی و سفر در زمان:
چه اتفاقی میافتد اگر در همین روزگار ناگهان ستارخان را سوار بر اسب در خیابانهای محلهی امیرخیز تبریز ببینیم؟ چه اتفاقی میافتد اگر ناگهان در کانالهای خبری تلگرام یا اینستاگرام، فیلمی را ببینیم که زینب پاشا را در حال خالی کردن انبار یک محتکر امروزی نشان میدهد؟ همین دو مثال میتواند نشان دهد که تا چه اندازه این شیوه میتواند ایدههای جدید را وارد فضای آفرینش ادبی کند.
ت: تجمع شخصیتهای تاریخی و سفر در زمان:
بابک خرمدین و ستارخان به دو برههی تاریخی متفاوت مربوط میشوند. حال نمایشنامهای را تصور کنید که مجموعهای از قهرمانها یا ضدقهرمانهای تاریخی در کنار و یا در مقابل هم قرار بگیرند. این رویکرد فانتزی دقیقا همان چیزیست که دنیای ادبیات و نمایش و سینمای ما از آن بیبهره است. آسیبشناسی این مسئله موضوع این نوشته نیست ولی این آسیب از هر چه و هر جا که ناشی شده باشد، میتوان از همین امروز برای پر کردن جای این رویکرد فانتزی شروع به کار کرد. در این شیوه و در رویکردی که پیش از این مطرح شد(ت)، تنها چالش نویسنده، ایجاد منطقی داستانی برای تجمیع شخصیتها و قهرمانهای تاریخی متعلق به دورانهای مختلف در یک زمان است./ ادامه دارد.
اکبر شریعت
نشر از بولتن فرهنگی هنری تبریز