نگاهی به نمایش زیرزمین به کارگردانی نازیلا ایرانزاد بنام، به قلم ائلیار نبیی
میتوان گفت این نمایش نقدی به از خودبیگانگی میزند. افرادی بیرونی در زندگی این دو فرد ( ماندگار و صفورا ) وجود دارند که آنها را عروسک خیمه شب بازی خودشان کردهاند. این افراد سرهنگ، مردی که با تلفن صحبت می کند و اسماعیل آقا هستند که باعث می شوند زندگی این دو نفر درگیر اتفاقات ناخواستهای شود.
علاوه بر این موارد، دید نمادگرایانه هم در نمایش بسیار است. از شمع در حال سوختن و برق رفتگی تا خود زیر زمین. مخصوصا که در ابتدای نمایش که ماندگار بین خاموش کردن یا روشن نگه داشتن شمع مردد است. خاموش کردن شمع، تاریکی و سیاهی را به دنبال دارد و روشن نگه داشتنش باعث ذوب شدن و از بین رفتن خود شمع می شود. شاید پربیراه نباشد که بگوییم این شمع استعارهای از شهلا، معشوق ماندگار باشد.