باغ بیآلبالو
نگاهی به نمایش ” باغ آلبالو ” به کارگردانی علی فتوحی
ناصر مطلبزاده
نام چخوف در ادبیات نمایشی برای مخاطب جدی تئاتر در تبریز به تنهایی کافی است که او را به دیدن این نمایش ترغیب کند. علی فتوحی نیز از جمله کارگردانان جدی، پیگیر و فعالی است که پیش از این کارهای درخوری ارائه داده است. بهویژه همکاری او با علیرضا کوشکجلالی در اجرایی از رابینسیون و کروزو به یکی از فرازهای هنر نمایش در این چند سال اخیر در تبریز تبدیل شد و صحنهی نمایش در تبریز را به تکاپو وا داشت. بنابراین، چه نام چخوف و چه نام علی فتوحی برای مخاطبان و منتقدان هنر نمایش به اندازهی کافی برانگیزاننده بود که به تماشای این نمایش بنشینند.
در جریان برگزاری جشنوارهی تئاتر الف نوشتم که تئاتر تبریز به لحاظ کمی رشد داشته و الان نوبت جهش کیفی است و “نقد” به عنوان یک نهاد داوری کارشناسانه، قادر خواهد بود با عیارسنجی تولیدات نمایشی از یک سو، سلیقه و دانش تئاتری مخاطب را ارتقا دهد و از سوی دیگر با مکالمهای که از طریق نقد با صاحب اثر ایجاد میکند، میتواند توجه او را به برخی کاستیهای احتمالی در اثر جلب کند. البته این به این معنی نیست که همیشه حق با منتقد است. غرض باز کردن گفتگو در مورد اثر است. در این گفتگو، منتقد و صاحب اثر ممکن است به هیچ مفاهمهای نرسند اما گفتگو ایجاد شده است.
نمایش “باغ آلبالو”ی علی فتوحی به زعم من به اندازههایی که از آن انتظار میرفت حتی نزدیک نشد. این مسئله میتواند تا حدی به خود چخوف برگردد. چخوف مشکل است. جنس طنزش خاص است. رئالسیم درخشانی دارد که به تراژدی پهلو میزند، اما کمدی مینماید. بنابراین، چخوف را نمیتوان خیلی ساده اجرا کرد، چون پیچیدگیهایی دارد. اما پیچیدگیها و ظرایف چخوف نمیتواند برای کارگردانی چون علی فتوحی نکته پنهانی بوده باشد. پس مشکل جای دیگری است.
بهنظر میرسد کارگردان در تکاپوی آن بوده است که باغ آلبالوی چخوف را با شکستن برخی قواعد به قالب یک کمدی مفرح نزدیک کند که این اتفاق نیفتاده است. چرا کمدی مفرح؟ شاید به خاطر ملاحظاتی است که همه میدانیم. شاید هم واقعا تجربهای بود از نظر ایشان در مواجههای کمیک با اثری معروف از چخوف. البته تا اینجای کار، به خود ایشان مربوط است. اما به هر حال نام چخوف بر تارک کار ایشان میدرخشد و ما مجبوریم ببینیم مواجههی آقای فتوحی با باغ آلبالوی چخوف به کجا ختم شده است.
واقعیت این است که همه چیز از مواجههی کارگردان نمایش با یک متن نمایشی آغاز میشود. او باید روشن کند که میخواهد چه نسبتی با متن بر قرار کند. اما وقتی از مواجهه با متن نمایشی حرف میزنیم از مواجهه با چه چیزی در متن حرف میزنیم؟
در نمایش باغ آلبالو، علی فتوحی در مناسبات خود با متن کجا ایستاده است؟ به لحاظ تماتیک، باغ آلبالو مطالعهای است در انفعال و استیصال آدمی در رویارویی با یک دوران گذارتاریخی. اریستوکراسیِ منحط روسی در تقابل با طبقهی سوداگر نوظهور هیچ شانسی برای بقا ندارد. چخوف آدمهای خود را از سه نسل متفاوت در معرض این موقعیت تاریخی قرار میدهد تا واکنش آنها را در برابر این تحول اجتماعی دراماتیزه کند. تک تک این آدمها از لوپاخین سوداگر گرفته تا فیرس پیر و مادام رانوسکیِ صاحب باغ و برادرش لئونید و پیتر که دانشجوی ابدی است، در حالی که به لحاظ تماتیک و دراماتیک کارکردی ساختاری دارند، به لحاظ شخصیتپردازی نیز انسانهای چند وجهی، متناقص و پیچیدهای هستند. آدمهای چخوف اسیر گذشتهی خویشاند. چه خانوادهی اشرافی مادام رانوسکی و چه لوپاخین برآمده از طبقات پایین. آنها نمیتوانند به راحتی وارد دوران جدیدی از زندگی خود شوند. شخصیتهای چخوف هیچکدام شبیه هم نیستند و هر کدام فردیت خود را دارند، اما همهی آنها در یک چیز مشترکاند و آن بیعملی مثالزدنی و تسلیم در برابر تغییریست که طومار آنها را درهم میپیچد. آنها حرفهای زیبا و پرطمطراق میزنند اما در عمل به انتظار روز واقعه و از دست رفتن باغ مینشینند. چخوف البته نه علیه آنها موضع میگیرد و نه آنها را تحسین میکند بلکه در حالی که جنبههای مضحک زندگی آنها را نشان میدهد با آنها همدردی میکند. آنها نمونهی انسانهای معمولی اطراف ما هستند.
در مواجهه با چنین جهانی در متن چخوف، نمایش باغ آلبالوی آقای فتوحی در پی بیان چه حرفی است؟ کدام یک از مضامین متن چخوف در نمایش باغ آلبالوی آقای فتوحی به مضمونی قابل انتقال به مخاطب تبدیل میشود؟ آیا اضمحلال خانوادهی اشرافی به درام مرکزی نمایش تبدیل میشود؟ یا شخصیت لوپاخین و عزت نفس شکنندهی او به خاطر تبارش در برابر ارزشهای خانوادهای که مضمحلشان میکند، بازنمایی میشود؟ یا باغ به عنوان نماد همزمان ارزشهای گذشتهی روسیه و طبیعت بکر دوران اشرافی به مضمونی وحدت بخش بدل میشود؟
حتی اگر بپذیریم که نمایش در قالب کمدی به متن چخوف میپردازد، قالب کمدیِ نمایش قرار است مخاطب را در برابر چه موقعیت خندهداری از دنیای متن چخوف قرار دهد؟ آیا نمایش توانسته بود موقعیت مضحکی از دل موقعیت جدی و خطیر خانوادهی مادام رانوسکی بیرون بکشد که باعث خندهی مخاطب شود؟ اینکه فیرس پیر مدام وسط اتاق، خود را خراب میکند کمدی لازم را تولید نمیکند. در واقع طنزی که او تولید میکند از طریق ناتوانیاش در کنترل دفع خودش نیست بلکه از طریق ناتوانیاش در درک گذر زمان است. او نماد گذشتهی لایتغیر است. بنابراین، کمدی نمایش باغ آلبالو ربطی به مضحکهی موقعیت غمانگیز آدمهای نمایش و گروتسکی که در آثار چخوف دیده میشود، پیدا نمیکند.
علی فتوحی سعی میکند با ایجاد یک فضای “فارس”گونهی پر جنبوجوش و شلوغ، به نوعی کمدی از متن باغ آلبالوی چخوف دست پیدا کند، اما کمدیای که او در نمایش باغ آلبالو تولید میکند چیزی از جهان چخوف را به بیننده تحویل نمیدهد. باغ آلبالوی علی فتوحی، بیآلبالوست!
نشر از بولتن فرهنگی هنری تبریز
باتشکر از نکته نظرهای خوب و در خور توجه.
باغ البالو چخوف آنقدر شناخته شده است که نیازی به توصیف تحلیل من ندارد .که اگر در گوگل یک سرچ کوچک کنیم صدها نوع نگاه پیدا میشود..پاسخ به سوالات بالا زمانی شکل میگیرد که که ما از چخوف فاصله بگیریم و اجرا را ببینیم..باغ آلبالو با تکیه بر دیالوگهایش و کلاماتش پیش میرود ولی اجرا…
شاید بهتر است اول بپرسید چرا علی فتوحی یعنی من.. زمان و مکان را در اجرا شکسته است؟ چرا این فرم از کمدی که به مضحکه شبیه هست به مضحکه اشراف و دانشجو و ملاک و …پرداخته است؟و شاید در درونش مضحکه باغی که نه میوه ای دارد و نه ثمره ای؟
آنچه ایجا رخ داده فراتر از متن است ..آنچه به عنوان شاید مقدس و مهم و ارزشمند محسوب میشود اینجا مضحکه ای بیش نیست ..شاید بهتر باشد سوالها را در دنیای خود اثراجرایی پرسید..البته ساختار شکنی اجرا با تکیه بر چندین نظریه وکه بنمایه فکری در اجرا و نگرش اجرایی اثر هست شاید مقبول نیافتد ولی آنچه هست انقلابی است با الهام از خود اثر متن انقلابی اجرایی انقلابی مطلبد.شاید روزی بتوان نشست و بدور از تحلیلهای شبیه به هم البته در متن به تحلیل اجرایی اثر فارغ از تکرار مکررات پرداخت..ما باید هر اجرا را در دنیای ساخته شده آن بررسی کنیم..و خوانش ما از متن باغ آلبالو و خوانش دیگران از باغ آلبالو و اجراهای متعدد و انواع مختلف نگاه از کمدی فارس و کمدی دلارته و کمدی کلاسیک و کمدی وودویل که چخوف علاقه مند آن است…و حتی اجراهای تراژدی و ..غیره نشان میدهد دنیای اجرا با دنیای متن میتواند متفاوت باشد..و هر کدام از آنها دارای پشتوانه فکری هستند که شبیه هم نیست..باسپاس که فرصت گذاشتید و ارزشمند است این. علی فتوحی
ممنون از همراهی شما کارگردان عزیز با بولتن فرهنگی هنری تبریز.پاسخ شما در لیست انتشار بولتن قرار گرفت.