نگاهی به فیلم کوتاه هستی به کارگردانی کمال پرناک، برنده بهترین فیلم از جشنواره فیلم کوتاه سلیمانیه
فیلم کوتاه هستی، به کارگردانی کمال پرناک و تهیه کنندگی گروه «ماه» برنده بهترین فیلم کوتاه جشنواره فیلم سلیمانیه کردستان شد. این فیلم پیش از این نیز موفق به دریافت جوایزی از جشنواره جهانی فیلم فجر و جشنواره فیلم نهال شده و در جشنوارههای فیلم کوتاه هوئسکا از اسپانیا، کیسترنا و لوکانیای ایتالیا حضور داشته است.
فیلم کوتاه «هستی» با نگاهی موشکافانه به مقوله مرگ پرداخته و این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. کمال پرناک، کارگردان این فیلم درباره نگاهش به مرگ در این فیلم میگوید:
مقوله مرگ را از زوایای متعدد میتوان مورد بررسی قرار داد. به طورمثال از نگاه ادیان، فلاسفه، عرفان و… اما هیچکدام را به قطع نمیتوان مسیر درست یا قطعی دانست چراکه مرگ امری غیر قابل کشف بعد از اتفاق افتادن آن است. از این رو در فیلم کوتاه هستی ، تلاش کردم که بهعنوان فیلمساز به دور از هر قضاوتی درباره مرگ، تنها به واکاوی این اتفاق از منظر رئالیستی برخورد شود، در واقع مرگ اتفاقی بدیعی استکه شخصیت هستی را به چالش میکشد.
در روایت فیلم کوتاه هستی ابتدا با کودکی مواجه میشویم که بیتوجه به اتفاق پیرامونش غرق در دنیایکودکانه خود مشغول بازی با همسن و سالهای خودش است که ناخواسته در موقعیتی، کنار جسد مادرش قرار میگیرد و از حرفهاییکه در اتاق به گوشش میرسد سوالاتیدر مورد مرگ در ذهن او شکل میگیرد. در نهایت به واکاوی پاسخ این سوالات میپردازد. در این فیلم سعی شدهاست که با به وجود آوردن موقعیتسازیهای منطقی و به دور از تمثیلپردازیهای رایج، شخصیت اصلی فیلم با مقوله مرگ درگیر شود. شخصیت کودک، فیلسوف نیست که آگاهانه دست به کشف بزند. او در واقع کودکی است که با ذهن جستوجوگر خود ناخواسته با این اتفاق روبهرو میشود.
در ابتدای فیلم، شخصیت هستی در موقعیتی قرار میگیرد که با مقوله مرگ در قالب اتفاقی روبهرو میشود که بهدور از مرگاندیشیهای فلسفی است اما در ادامه، زمانیکه عدهای جسد مادرش را برای دفن کردن میبرند، مخاطب همراه با شخصیت اصلی در تاملی فلسفی به مفهوم مرگ فکر میکند. در واقع مخاطب همراه و همفکر با شخصیت اصلی از تعادلخارجشده و به مثابه کودکی خردسال از پاسخ به سوالاتش در مورد مرگ عاجز میماند.
نسبت به پرسشهایکودکان درباره مرگ پاسخهای نامناسبی از سوی عدهای از بزرگسالان به کودکان ارائه میشود که تاثیرات مخربی بر روان کودکان میگذارد. به طور معمول برای تفهیم مرگ، پاسخهایی از قبیل به سفر رفته، رفتن پیش خدا، به خواب رفتن و… استفاده میشود که ذهنکودک را دچار تشویشکرده و نگاه بدبینانهای به خدا، انتظار بیهوده و… در او ایجاد میشود. در چنین موقعیتهایی، به نظر میرسد پاسخ مناسب ارائه تصویری واقعی از مقوله مرگ خواهد بود.
شخصیت هستی به واسطه سن و سالش در مورد مقوله مرگ احساسی مبنی بر نقص یا کمبود ندارد. زمانیکه با اتفاق مرگ مادرش مواجه میشود به یکآگاهی مبنی بر نقص در مورد این اتفاق بدیع میرسد و برای یافتن پاسخی مناسب دست به اندیشیدن میزند.
استفاده از بازیکودکانه قایمباشک در فیلم کوتاه هستی میتواند تمثیلی از مقوله مرگ باشد.