تئاتر بدون نور یعنی یک هیچ تاریک!
پردهی اول: همین چند ماه پیش(زمستان سال ۹۶) بود که با قطع ناگهانی برق در حین اجرای نمایش “تیغ کهنه” به کارگردانی یعقوب صدیقجمالی، سالن استاد صادقی در تاریکی فرو رفت. صدیقجمالی ضمن اعتراض به اوضاع، از مخاطبان میخواهد با نور موبایلهای خود صحنه را روشن سازند تا نمایش ادامه یابد.
پردهی دوم: اجرای روز افتتاحیهی نمایش “ایستگاه” به کارگردانی مجتبی جاهد، کنسل میشود! دلیل؟ قطعی برق! گروه نمایش کاری از دستش برنمیآید و مخاطبان به خانههایشان برمیگردند.
هم مسئولین ارشاد و هم مسئولین خانهی تئاتر که خود از اهالی تئاتر هستند به خوبی میدانند که تئاتر بدون نور یعنی یک هیچ تاریک!(و البته دانستن این موضوع به هوش چندانی نیاز ندارد). مسئله اینجاست که چرا علیرغم دانستن این مسئله تلاشی برای حل آن انجام ندادهاند.
همهی دستاندرکاران تئاتر میدانند که جذب مخاطب برای تئاتر چقدر سخت و جلب اعتماد دوبارهی کسانی که عطای تئاتر را به لقای آن بخشیده بودند، چقدر طاقتفرسا بوده است. همین هفت هشت سال پیش بود که تئاترهای تبریز از کمبود شدید مخاطب رنج میبردند و این تئاتریها بودند که با زحمت مضاعف و با هزار ترفند توانستند تعداد مخاطبان را به رقمی نه آنچنان آرمانی ولی قابل قبول برسانند. قاطعانه میتوان گفت که مسئولین در این اتفاق میمون نقش آنچنانی نداشتهاند.
اتفاقی که در تئاتر “تیغ کهنه” روی داد میتوانست مسئولین دستاندر کار تئاتر(از مسئولین ارشاد گرفته تا مدیریت خانهی تئاتر) را مجاب کند که باید برای قطع احتمالی برق چارهای بیاندیشند ولی این اتفاق نیافتاد تا اجرای افتتاحیهی نمایش ایستگاه با فاجعه همراه شود. عمق این فاجعه البته برای مسئولین قابل درک نیست چرا که آنها در پشت میزهایشان نشستهاند. ولی تکتک اعضای گروه جوان نمایش “ایستگاه” میتوانند شهادت دهند که کنسل شدن اجرای افتتاحیه چه حس و حالی را برای آنها رقم زده است.
امروز که آهسته آهسته قطعی برق به اتفاقی معمول در کشور و به تبع آن شهر تبریز بدل میشود، لازم است اهالی تئاتر مسئولین فرهنگی/هنری را مجاب کنند که چارهای برای مسئله بیابند چرا که به قول معروف این شتریست که میتواند در خانهی همه بخوابد! اگر امروز نمایش ایستگاه کنسل میشود فردا هم اجرایی دیگر گرفتار آن خواهد شد.
چارهی این مسئله هم آنچنان پیچیده نیست که بخواهیم حل نشدن آن را درک کنیم! خرید یک ژنراتور برق در حدی که بتواند پاسخگوی نیازهای یک اجرای تئاتری شود کار آنچنان شاقی نیست. ولی همچنان که پردههای اول و دوم این نوشته نشان میدهد، مسئولین ما، ابتدا به ساکن کاری انجام نمیدهند. پس وظیفهی گروههای تئاتریست که در این مورد دست به دست هم داده و با تحت فشار قرار دادن هر مسئولی که به گونهای با این مسئله در ارتباط است و میتواند به حل و فصل آن کمک کند، تئاتر تبریز را از تاریکیهای احتمالی نجات دهند وگرنه، چراغ تئاتر تبریز این روزها، هر لحظه احتمال دارد خاموش شود.
متن یادداشت از اکبر شریعت
نشر از بولتن فرهنگی هنری تبریز